چه زمانی سازمانها به دنبال تعریف پروژه بازمهندسی و مدیریت فرایندها هستند؟ (چرایی WHY)

  • زمانی که حس می شود کارها در سازمان روال درستی نداشته و فرایندها طولانی شده‌اند.
  • زمانی که نرخ پاسخگویی و مسوولیت پذیری در مورد کارها و نتایج آن پایین آمده باشد.
  • زمانی که برای برخی کارها و فرایندها نتوانیم متولی و مسئول خاصی را نشان دهیم.
  • زمانی که دوباره کاری‌ها و موازی کاری‌ها در سازمان زیاد شده است.
  • زمانی که سازمان دچار نوعی آشفتگی در مسیر حرکت خود شده و نیازمند انسجام بخشی است.
  • زمانی که استراتژی و اهداف داریم ولی برای تحقق آنها مطمئن نیستیم.
  • زمانی که در امور بازاریابی، تامین، تولید، فروش و خدمات پس از فروش سردرگمی و سرگردانی حاکم شده باشد.
  • زمانی که رویه‌ها و فرآیندهای پشتیبانی و مدیریتی سازمان بخوبی عمل نمی‌کنند.
  • زمانی که به نظر می‌رسد منابع سازمان (زمان، نیروی انسانی و پول) در مسیر فرایندها دچار اتلاف شده‌اند.

چگونه پروژه بازمهندسی و مدیریت فرایندها تعریف و توسعه مییابد؟ (چگونگی HOW)

  • عزم سازمان برای بهبود و تحول در ساز و کارها و فرآیندهای کاری
  • استفاده ار مدل
  • استفاده از نرم افزار مناسب
  • به‌کارگیری مشاور مجرب
  • حوصله در مسیر اجرا برای نهادینه شدن فرهنگ برنامه ریزی
  • استقرار نظام مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک
  • پرهیز از پیش داوری و انتظارات غیر کارشناسی از پروژه
  • تعریف برنامه زمانبندی اجرایی
  • دیداری سازی رصد و پایش روند شاخص‌ها و برنامه‌های عملیاتی

اجرای پروژه بازمهندسی و مدیریت فرایندها چه دستاوردهایی را برای سازمان به همراه خواهد داشت؟ (نتایج و دستاوردها WHAT)

  • توسعه تیم‌های حل مساله
  • توسعه نظام و رویه پیشنهادات
  • توسعه فرهنگ و باور به بهبود رویه های کاری
  • آموزش های لازم در سطح واحدهای کاری
  • مدل فرآیندی
  • ترسیم نمودارهای جریان کار
  • دیداری سازی جریان‌های فرآیندی
  • تعیین مالکان فرایندها
  • شناسایی شاخص‌های فرآیندی
  • تدوین شناسنامه فرایندها
  • مستندسازی فرایندها
  • امکان پایش فرایندها
  • رویه جلسات بازنگری و بهبود فرایندها
  • استخراج، اولویت بندی و اجرای برنامه‌های بهبود
  • بازبینی و بهبود دستورالعمل‌ها و آیین نامه‌ها
  • اطمینان از کفایت فرایندها برای تحقق اقدامات ناشی از جاری سازی استراتژی‌ها