• چرا استراتژی های ما اثر بخش نیستند ؟
  • چگونه میتوان به فعالیت های برنامه ریزی استراتژیک سازمان جامعه اثر بخشی پوشانید ؟
  • جاری سازی استراتژی چه اصولی دارد و به چه مهارت هایی نیاز دارد ؟

بسیاری از ما شاهد استراتژی¬ هایی بوده¬ ایم که هیچ¬گاه پیاده نشده ¬اند و یا در کشاکش رویارویی با ناهمواری¬های داخلی و محیطی از پیشروی باز مانـده¬ اند. این شرایـط برای هیچ¬کس مطلوب نیست ولی به هرصورت اتفاق افتاده و هنوز هم می¬ افتد، چرا؟ زیرا جاری سازی استراتژی دنیایی پیچیده و بزرگ است که باید آن را به خوبی دنیای برنامه ‏ریزی استراتژیک شناخت. استفاده از چند اصل ساده و چندین تکنیک بدون داشتن چارچوبی جامع و ساخت¬ یافته و کاربردی ره به ¬جایی نخواهد برد.
جاده اثر بخشی استراتژی اکنون مسیر مه آلودی است که در طول زمان از سرشت اصلی خود که همانا خلق ، نوآوری و ایجاد تمایز است دور شده و بیش از هر زمان دیگری نیازمند اصول راهنماست و ما شناسایی و پیاده سازی این اصول را به منظور تعالی فردی ، سازمانی و ملی ، رسالت خود می دانیم.
سازمانها معمولاً با قابلیتهای مدیریتی اداره می شوند. حال آنکه پیاده سازی استراتژی بیش از آنکه نیازمند مدیریت باشد نیازمند راهبری است. ما هیچگاه درصدد توسعه شایستگی های راهبری در سازمان نبوده ایم، مراکز علمی و آکادمیک نیز بیش از آنکه به شکوفایی استعداد راهبری مدیران متوجه باشند به توسعه قابلیتهای مدیریتی آنان می پردازند، نتیجه این است که در بسیاری از موارد سازمانهای ما در خلاء راهبری مناسب به سر می برند. همچنین از دیگر عارضه های مشهود ، شکافی است که بین لایه استراتژیک (راهبری) و لایه عملیاتی (مدیریتی) سازمانها وجود دارد.
موفقیت استراتژیک هر سازمانی تنها در صورتی محقق خواهد شد که استراتژی های درست را به درستی در سازمان جاری شوند و این امر مستلزم استفاده از یک متدلوژی کامل ، ساخت یافته و کاربردی است که همانند یک نقشه راهنما در هر مقطع از سیر تکوینی حرکت استراتژیک، ضرورت های اصلی را آشکار ساخته و اولویت های مدیریتی و راهبردی را در کانون توجه قرار دهد.