چه زمانی سازمانها به دنبال تعریف پروژه مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک هستند؟ (چرایی WHY)

  • زمانی که سازمان نیازمند رقابت جدی در محیط کسب و کار است.
  • زمانی که مالکان و مدیران ارشد سازمان دغدغه جدی بقای سازمان در افق زمان را دارند.
  • زمانی که سازمان به بشدت نگران چرخه عمر محصولات و خدمات خود و حذف آنها در بازار رقابت است.
  • زمانی که سازمان در مقابل تغییرات و تحولات بیرونی احساس فرسودگی و عقب بودن دارد.
  • زمانی که سازمان از وضعیت خود در مسیر حرکت و توسعه راضی نیست.
  • زمانی که سازمان و مدیران آن نیازمند نظم فکری در مسیر بقا و پایداری هستند.
  • زمانی که سازمان و مدیران آن نیازمند همگرایی و وحدت نظر و رویه در حرکت به سمت اهداف هستند.
  • زمانی که رهبران نمی‌توانند افق و مقصد معینی را تعریف و یا تفهیم نمایند.
  • زمانی که تحلیلی از روند و مسیر سازمان در توسعه‌ها و برنامه ریزی‌ها وجود ندارد.
  • زمانی که سازمان دچار سردرگمی است.

چگونه پروژه مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک تعریف و توسعه مییابد؟ (چگونگی HOW)

  • درک و اعتقاد مالکان و مدیران ارشد به موضوع پروژه و ضرورت آن
  • تعریف ارکان و ساختار اجرایی برای این موضوع در سازمان
  • به‌کارگیری مشاور مجرب
  • حوصله در مسیر اجرا و استقرار نظام مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک
  • پرهیز از پیش داوری و انتظارات غیر کارشناسی از پروژه
  • تعریف برنامه زمانبندی
  • پرهیز از فرسایشی شدن پروژه

اجرای پروژه مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک چه دستاوردهایی را برای سازمان به همراه خواهد داشت؟ (نتایج و دستاوردها WHAT)

  • توسعه توان رصد و تحلیل در سطح مالکان و مدیریان ارشد
  • مدل مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک منتخب سازمان
  • آموزش‌های لازم در سطح مدیریان ارشد و کارگروه‌های استراتژی
  • تسهیل گران استراتژی
  • تحلیل محیطی
  • تحلیل عملکرد داخلی
  • تحلیل سبد محصولات و خدمات
  • تحلیل SWOT
  • تحلیل ذی نفعان
  • ارکان جهت ساز
  • استراتژی‌های منتخب و اولویت بندی شده
  • تحلیل ریسک‌های استراتژی‌ها
  • نقشه استراتژی
  • شاخص‌های کلیدی و برنامه‌های سطح 1
  • سند راهبردی
  • یکسان سازی مفاهیم و واژه‌های تخصصی