تغییر در سازمان

changing-organizations

مدیر شخصی حقیقی است و مدیریت فعالیتهایی است که از سوی وی برای هدایت مجموعه تحت نظارت او انجام می شود. بنابراین مدیر، مدیریت و مجموعه تحت نظارت، سه رکن اساسی و بهم پیوسته می باشد. مجموعه تحت نظارت در هر اندازه و با هر فعالیتی، یک سازمان محسوب می شود. سازمان یک نهاد اجتماعی هدفمند، با برنامه هایی روشن است که به سبب داشتن ساختاری آگاهانه، و مرزهایی مشخص، فعالیتهای خاصی را انجام می رساند.

از اهداف عامی که مدیر در سازمان دنبال می کند می توان به بهره وری پایدار، تغییر و نوآوری و کیفیت زندگی کاری اشاره کرد. برای دستیابی به هر هدف، هدفی دیگر ظاهر می شود، بنابراین اهداف مجموعه ای را تشکیل می دهند که با یکدیگر وابستگی متقابل دارند.

برای رسیدن به بهره وری، استفاده بهینه از منابع و دستیابی به هدف ضروری است.

پیتر دراکر دو واژه کارایی و اثر بخشی را چنین تعریف کرده است: کارایی یعنی انجام دادن کارها به نحو شایسته یا مناسب و اثر بخشی یعنی انجام دادن کارهای شایسته یا مناسب.

دستیابی به کارایی در سازمان مستلزم رویکرد به تغییر و اعمال تغییرات در سازمان است. یافته ها و تجربه ها در زمینه علوم نظری حکم می کند که سازمانها همواره با دگرگونی هایی که در اطرافشان اتفاق میفتد خود را سازگار کنند و منطبق با آنها پیش بروند. به عبارت دیگر اصل عمدهدر سازمان عبارتست از تامین انعطاف با قصد جلوگیری از دگرگونی های نامطلوب و رو در رویی با موقعیت ها و حوادث و اجرای برنامه هایی که شرایط و مقتضیات زمان و مکان پیش می آورد.

اصل تغییر و حرکت امری است بس آشکار که نیازمند بحث و دلیل نیست، به طوری که نمی توان در قلمرو طبیعت چیزی یافت که از تغییر و دگرگونی مصون بوده و از هر جهت ایستا باشد.

شکل و محتوای تغییر، دوروی سکه هر دگرگونی محسوب می شوند که در موضوعات مختلف صادق است.

شکل عمومی تغییر شامل تبیین وضع مطلوب، شناسایی وضع موجود، تعیین جهت کلی تغییر(استراتژی)، تعیین وضع مناسب و چگونگی انتقال از وضع موجود به وضع مناسب(خط مشی) می باشد.

محتوا یا موضوعات تغییر در مدیریت را می توان به صورت تغییر در ساختا، تغییر در نیروی انسانی، تغییر در تکنولوژی و تغییر در تولید کالا و خدمات مطرح نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *