نه برای لقمه ای نان/Not for bread alone

کونوسوکه ماتسوشیتا

کونوسوکه ماتسوشیتا

سخنی در مورد نویسنده
کونوسوکه ماتسوشیتا در سال 1894 میلادی در نزدیکی شهر اوزاکای ژاپن به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش خانه‌دار بود. او به‌رغم داشتن مشکلات خانوادگی بی‌شمار و بیماری طاقت‌فرسا در سال 1989در 94 سالگی درگذشت.
وی کارآفرین و بازرگانی بود که در سال ۱۹۱۸ شرکت صنایع الکترونیکی ماتسوشیتا را بنیان نهاد. وی مانند بسیاری از کارآفرینان مطرح جهان فاقد تحصیلات عالی بود و در سال چهارم ابتدایی به علت کسب نتایج ضعیف تحصیلات را رها کرد. ماتسوشیتا ابتدا کار خود را در یک کارگاه کوچک دوچرخه‌سازی آغاز کرد. از مهم‌ترین شعارهای او «ما تولید می‌کنیم نه برای اینکه فقرا را فقیرتر و اغنیا را غنی‌تر کنیم بلکه هدف ما از تولید، زدودن فقر از جامعه است». این شرکت بعدها به پاناسونیک تغییر نام داد. ماتسوشیتا شرکت پاناسونیک را از یک کارگاه کوچک که تنها تولیدش نوعی لامپ دوچرخه بود، به یکی از بزرگترین شرکت‌های تجهیزات الکترونیکی، الکتریکی و صنعتی جهان تبدیل نمود. از ماتسوشیتا به عنوان نجات‌بخش اقتصاد ژاپن از خاکسترهای جنگ جهانی دوم یاد می‌شود. ماتسوشیتا دردهه شصت میلادی پس از سفر به آمریکا و بازگشتش به ژاپن در پی پیاده کردن الگوی کاری آمریکا در سازمانش بود و جهت بهره‌وری کارکنان روزهای کاری کارکنان را در هفته از شش روز به پنج روز کاهش داد و دستمزدها را به اندازه همان شش روز پرداخت کرد. این شرکت در سال ۲۰۱۳ درآمدی بالغ بر ۷۵ میلیارد دلار داشته‌است.
گذاری بر مطالب و محتوای کتاب
قسمت 1 - منابع انسانی
يک احساس عينی از خويشتن
یک مدیر باید احساس عيني از خويشتن و توانايي واقع گرايي را کارمندان خود پرورش دهد. سازمانهایی که از مردماني خودشناس تشکيل شده اند، این توانمندی را دارند که به گونه اي درخور با هر وضعي روبه رو شوند. اين افراد از اختلاف دروني به دورند در ارزيابي خود از موقعيتها با درستي و باريک بيني عمل مي کنند.
به کارمندان خود اعتماد کنيد
زماني که مي خواهم کاري انجام پذيرد به کارمندم ميگويم "من نمي توانم اين کار را انجام دهم اما مي دانم شما مي توانيد". کسي که پي ببرد مورد اعتماد قرار دارد، مي کوشد تا بيشترين نيروي خود را به کار ببندد و سرانجام هم کامياب مي شود. اما من هرگز خود را در هوش و دانش برآنان برتر به شمار نياورده ام.
مديريت گشوده
مديريت گشوده، به معني اعتمادکردن و در واقع بالا بردن روحيه کارکنان است . هر عضوي بايد از آنچه در بخش وي رخ مي دهد آگاه باشد. رئيس گروه بايد اهداف کوتاه و بلند مدتي را که کارمندان بايد در پي رسيدن به آنها باشند به روشني آشکارکند در اين صورت کارمندان با شوق براي رسيدن به اهدافي که در پيش رويشان گذاشته شده است همکاري مي کنند. در ورشکستگي شرکتهاي بزرگ ژاپني دو عامل مهم کارگر بوده است؛ نخست آن که شرکت در سازگارکردن شيوه عمليات خود و بهره گرفتن از ثمره نوآوري هاي فن شناسي باز مانده است و عامل دوم آن که تدبير و سياست مديريت شرکت با آزمندي و بلند پروازي شخصي که مهم تر از عامل نخست است آلوده شده است.
عامل انسانی
يک کارمند براي پيشرفت در سازمان بايد دو خصلت مهم شايستگي و وفاداري را داشته باشد و شايستگي و توانايي نيز امري نسبي و پايداري هستند مهارتي که امروز سودمند است ممکن است فردا به سبب شناخت فن يا فنون تازه مديريت کهنه شود.
هر انسان يک سرمايه است
به طور اساسي يک مدير بايد صفات مثبت و برجسته افراد را مورد توجه قرار دهد نه اينکه کاستي هاي آنها را آشکار گرداند. زيرا به تنهايي در نظر گرفتن نقاط منفي يک کارمند باعث مي شود تا مدير هيچ وقت نتواند بدون دو دلي کارمندش را به کار مسئوليت دار بگمارد.
براي نان وارزشها
هر شرکتي جدا از دنبال کردن سود، بايد جهان روشني داشته باشد. اگر مدير از احساس برخوردار باشد آنگاه مي تواند کارمندانش را، از منطق وجودي و آرمانهاي شرکت اگاه سازد اگر کارمندان در يابند که براي لقمه اي نان کار نمي کنند آنگاه براي دستيابي به جهاني همگاني، سخت تلاش و همکاري مي کنند.
قسمت 2- خرد گروهی
تصميم گيري از راه همراهی
اگرشما، رييس يک شرکت بزرگ باشيد پي مي بريد که نمي توانيد در همه تصميم هاي درون سازمان مشارکت داشته باشید و به ناچار بايد بخشي از اختيارات را به مديران و روساي بخشهاي شرکت تفویض نمایید. شما سياست بنيادي و اصولي را براي آنها روشن مي سازيد، مديران نيز اختياراتي را به معاونانشان واگذار می کنند. به اين شيوه همه اعضا سازمان درتصميم گيري شرکت مي کنند.
ديوانسالاري مانع ارتباط است
گاهي سلسله مراتب سازماني چنان سخت مي شود که يک کارمند بخت دستيابي به افراد بالاتر از خود را (به جز رييس بي واسطه اش) از دست مي دهد. در حقیقت ديوانسالاري مانع بيان آشکار انديشه هاي کارمندان مي شود و سرانجام رشد شرکت را متوقف مي کند. از وظايف مدير است تا فضايي را پديد آورد که ارتباط افراد را در سراسر پيوندهاي عمودي سازماني برانگيزد و تشويق کند.
يک انسان درستکار
راستگويي، نيرويي در خود دارد که هيچگاه از برانگيختن ديگران باز نمي ماند. راستگويي باعث شده تا با کمترين دشمني به کسب و کار بپردازم. در مديريت تردستي هاي زيرکانه راه ندارد. مدير تنها زماني نيرومند است که بر دو ستون همزاد راستگويي و جلب اعتماد تکيه داشته باشد.
کارمندان به رويا نيازدارند
مدير بايد بخت رويا پردازي را براي همه کارمندان خود فراهم آورد. رويا داشتن يعني دلبستگي و داشتن انگیزه. شخصی که بتواند اين ها را فراهم کند مديري شايسته است.
مديريت مشارکتی
بهترين نوع مديريت آن است که به کارمندان این اجازه را مي دهد تا ضمن مشارکت در کار بتوانند بر پايه توان و ظرفيت خود، به تحقق هدف هاي همگاني مبادرت ورزند. مدير بايد به ميزان کافی از خصلت گشادگي و آمادگي ذهن براي شنيدن سخنان هرکارمندي صرف نظر از جايگاه وي در سلسله مراتب سازماني شرکت، برخوردار باشد. او بايد فضايي بيافريند که بده و بستان آزاد نظرها را درميان کارمندان برانگيزاند و بستاند.
قسمت 3- مديريت آفريننده
بازرگان آفريننده
يک فروشنده خلاق مي تواند درباره هر قلم از کالاهاي خود در انديشه باشد که چگونه مي توان آن را دگرگون کند تا به نوآوريهايي دست يابد و به نيازهاي مصرف کننده بهتر پاسخ گويد. شادي واقعي درکار بازرگاني زماني سرچشمه مي گيرد که انسان در مي يابد با به کارگرفتن توانايي خلق، به نيازهاي مهم جامعه پاسخ مي گويد.
زيان ها براي بازندگان است
افرادي در کار خود کامياب هستند که از اعتماد و مثبت نگري بيشتري برخوردارند .تفاوت بين يک بازرگان پرجوش و خروش و يک بازرگان بي ثبات و لرزان را مي توان در فلسفه مديران آنها يافت . به کاميابی هاي پيشين خود خشنود و قانع نباشيد شهرتي که در سراسرسالها بدست آمده، عاملي مهم است اما اگر لطمه اي به آن وارد شود يک شبه فرو مي ريزد مانند ساختماني که محکوم به فروريختن است. براي ساختن سالها زمان لازم است ولی براي ويران کردن تنها چند روز کافی خواهد بود.
خدمت به مشتري درآغاز می آيد
فرآورده، فروش و خدمات سه عنصر جدايي ناپذيرند. خدمات پس از فروش کليد نگهداري مشتريان است و از بسياري جهات خدمات پس از فروش، از فروش خود فرآورده مهمتر است. اگرتوانايي فراهم کردن خدمات براي کالاهاي خود را نداريد بايد از شمار فرآورده هايتان بکاهيد.
شکايت ها را گرامی بداريد
شکايت ها ارزشمند هستند چرا که بخت آن را فراهم مي آورند تا ما پيوندي مستقيم با مشتريان برقرارکنيم .آنان که شکايت مي کنند ممکن است بر حسب شيوه اي که براي رسيدگي به شکايت آنها پيگيري مي کنيد به يک دوست و پشتيبان پايدار براي شما تبديل شوند و در مقابل بي اعتنايي به شکايت بدترين کار ممکن است .بايد از فرصت فراهم شده بيشترين بهره را ببريم.
قسمت 5- وظيفه اجتماعی
چشم همگانی
من به داوري مردم اعتماد دارم. اين اعتماد در بازرگاني امري مهم است و سبب مي شود تا به گونه اي مثبت و با اطمينان از يک معيار درخور به نام "اعتماد" به پيش گام برداريد. اگر شما درتشويش باشيد که مردم چه واکنشي نسبت به محصولات/خدمات شرکت شما دارند آنگاه قادر نخواهيد بود که همه توجه قلبي خود را به کار بازرگانيتان، که نيازمند توجه کامل قلبی است، معطوف داريد. اگر شما به درستي خرد همگاني ايمان داشته باشيد، مي توانيد اشتباه خود را ترميم کنيد. مديريت پويا تنها زماني ممکن است که شما پشتيباني گسترده همگان را پشت سر خود داشته باشيد .
همچشمی عادلانه براي پيشرفت کار
هچشمي عادلانه وسيله ای برای دستيابي به یک جهان پر ارزش است. رقابت سالم کاري پسنديده است، نوآوري را بر مي انگيزد اما رقابت بیش از اندازه بازار را آشفته مي سازد. در اين صورت مشتريان شرکتها و نهادهايي که بطور مستقيم و يا غير مستقيم با اين صفت پيوند دارند زيان خواهند ديد.
بقاي شايستگان
رقابت، کار سخت را بر مي انگيزد و کار سخت هم جامعه اي بهتر را بنا مي کند. رقابت عادلانه اجازه مي دهد تا حتي شرکت هاي کوچک با سرمايه اي اندک بر پايه شايستگي، مديريت و کارايي خود بخت برابري براي کاميابي نسبت به سازمان های بزرگ به دست آورند.
قسمت 6- چالش و رشد
زيستن روي طناب بند بازي
در روزگار آشفته و پیچیده ما، انساني که داراي انگيزه قوی باشد به راستي که به چالش فرا خوانده مي شود و انگیزه مي یابد تا همه ي مهارتهاي خود را براي چيره شدن بر ناهمواريها به کار برد و در پايان نيرومند تر از پيش از کار برون آيد. رئيس يک شرکت بايد آمادگي روبه رو شدن با شرايط دشوار را داشته باشد. براي يک مدير خواب به آساني فراهم نمي شود.
آزموده شدن به هنگام رکود
هنگامي که همه چيز به خوبي پيش مي رود ما گرايش به سستي و تنبلي پيدا مي کنيم اين گفته را به ياد داشته باشيم که "در هواي خوب به فکر هواي بد باش". انسانها در زمان دشواري ها پرورش مي يابند. انسان ها آنقدر که در اين دوران رشد مي کنند هرگز در دوران نيک فرجامي پرورش نمي يابند. براي آموزش کارمند و نيرومند ساختن مديریت مان، هيچ زماني بهتر از زمان رکود و کسادي نيست.
قسمت 7- مدير آرمانی
يک پيشه براي همه عمر
یک مدير خوب بايد اعتقادي استوار و احساس تعلق و دنباله روی نسبت به یک ماموريتي درکارش داشته باشد. من اعتقادهاي پايه اي خود را درباره شکلي که شرکت ما بايد داشته باشد پي ريزي کرده ام و از آن پس با احساس داشتن يک ماموريت ويژه به کار پرداخته ام. صرف نظر از هرکاري که انسان در پيش دارد براي خوب انجام دادن به آموزشي پيوسته و شوقي ژرف براي خودسازي نياز دارد و اين کاري است که در سراسر عمر بايد ادامه داشته باشد.
قسمت 8- مدير کارساز
چيزي به نام شکست وجود ندارد
اگر شما بخواهيد تصميمي حساس در زندگي بگيريد نمي توانيد اين کار را سهل انگارانه انجام بدهيد، زيرا نتایج آن، بر زندگي بسياري از کساني که در پيرامون شما هستند تاثیر گذار خواهد بود. به راه نادرست رفتن ممکن است به همان اندازه که براي شما گران تمام مي شود به ديگران نيز زيان برساند. من گمان دارم که به راستي چيزي به نام شکست وجود ندارد. اين باوري است که در زندگي، به ما نیرو و اعتماد مي بخشد.
رهبران آينده
ما اغلب مي گوئيم از بس درخت هست نمي توانيم جنگل را ببينيم. به راستي ما همچنان که زندگي خود را پي مي گيريم و با مسايل دنيايي روزانه خود دل مشغول هستيم، بسياري از چيزهايي را که درست و مانند درخت استوارند و در برابر ما قرار دارند را نمي بينيم يا نسبت به آنها بي اعتنا مي مانيم. زندگي معنايي فراتر از کارهاي روزانه آن دارد. اما ما همچنان در ماه آينده، سال آينده و سالهاي ديگري که فرا مي رسند به اين شيوه رفتار مي کنيم. زندگي در آينده چه شکلي خواهد داشت؟ آيا بهتر يا برتر از امروز خواهد بود؟ کسي اين را نمي داند. ولي همه آرزوي آينده بهتر را دارند. البته تنها اميد داشتن کافی نیست، ما بايد عمل کنيم، اما چگونه؟ به داشتن پندار و تصويري از آينده و به اهميت افراد و گروه ها که براي دست يابي به يک زندگي با ارزشتر مي کوشند، سخت باور دارم. هر يک از ما بایستی تا جايي که ممکن است به گونه اي آزاد و خلاق تواناييها و ويژگي هاي خود را بکار گیریم. آينده از آن ماست .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *