هزینه نهایی صفر/ Zero Marginal Cost Society

Jeremy Rifkin
درباره نویسنده:
جرمی ریفکین در سال 1945 به دنیا آمده است. او اقتصاددان و جامعه‌شناس سرشناس آمریکایی است و تا امروز حدود بیست کتاب درباره‌ی تاثیر تغییرات اجتماعی و فناوری بر اقتصاد، نیروی کار، جامعه و محیط زیست نوشته است. کتاب‌های «انقلاب صنعتی سوم» و «پایان کار» از سایر آثار شناخته‌شده‌ی این نویسنده هستند. آقای ریفکین در بخش‌های مختلف سیاسی مثل اتحادیه‌ی اروپا یا در بعضی کشورها به عنوان مشاور اقتصادی فعالیت داشته وحرف‌هایی که می‌زند جنبه‌ی عملگرایانه‌ای دارد.
گذری بر مطالب و محتوای کتاب
ما درباره‌ی آینده کنجکاوی‌هایی داریم. یکی از این کنجکاوی‌ها اثری است که پیشرفت تکنولوژی روی آینده می‌گذارد. آقای جرمی ریفکین نویسنده کتاب هزینه نهایی صفر از سه روند تکنولوژیک حرف می‌زند که روی آینده‌ی ما اثر می‌گذارند. ریفکین در این کتاب یادآوری می‌کند که سرمایه‌داری به شکلی که می‌شناسیم، نفس‌های آخرش را می‌کشد و دیر یا زود عمرش به سر می‌رسد. اینجاست که یک پارادیم اقتصادی نوظهور به نام «همدارهای مشارکتی» کار خود را شروع می‌کند و سبک زندگی تمام مردم دنیا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در حال حاضر، شاهد ظهور یک اقتصاد دورگه‌ی سرمایه‌داری-همداری مشارکتی هستیم که شاید در آینده‌ای نه چندان دور، جای خود را به همداری مشارکتی بدهد.
ریفکین نشان می‌دهد که چطور سرمایه‌داری تمام جنبه‌های زندگی انسان را وارد عرصه‌ی اقتصادی کرده است، جنبه‌هایی که حالا بیشتر شبیه به کالا شده‌اند و می‌توان آن‌ها را به عنوان دارایی در بازار مبادله کرد. بحث فقط اشیاء و دارایی‌های ملموس نیست؛ ارزش‌ها، افکار و اعتقادات هم می‌توانند بخشی از این بازار باشند.
بخش اول: تاریخ ناگفته ی سرمایه داری
• تولد سرمایه داری
ورود به نظام سرمایه داری نخستین بار در صنعت نساجی رخ داد. زمانی که بازرگانان خواهان دور زدن اتحادیه های صنفی بودند شروع به سپردن کارهایشان به کارگران ارزان تر نواحی روستایی کردند. مارکس اعتقاد داشت که کم کردن بخشی از سهم کارگر از دستمزد او و تصاحب آن به عنوان سود کار غیر منصفانه ای است و عادلانه تر این است که تولید را اجتماعی کنند و اجازه دهند کارگران از کل مزایای سهم شان در کار بهره ببرند. آنچه امروزه نامش را نظام سرمایه داری می گذاریم در کنار ورود به شبکه جدید ارتباطات و انرژی در دهه ی پایانی قرن هجدهم و دهه های آغازین قرن نوزدهم پدیدار شد.
•سرشت انسان از نظر مکتب روشنگری
جان لاک فیلسوف بزرگ عصر روشنگری، رهبر این حرکت بود. لاک دفاع جانانه ای از مالکیت خصوصی کرد و مدعی شد که دنبال کردن آن «سرشت درونی» انسان را دقیق تر از مدیریت اشتراکی همدارهای ارباب رعیتی نشان می دهد. لاک در کتاب «دو رساله درباره حکومت» توضیح داد که هر فرد «دارایی شخصی هم دارد و هیچ کس هیچ گونه حقی در قبال آن ندارد مگر خود فرد». لاک این استدلال را مطرح کرد که مالکیت خصوصی حقی طبیعی است و بنابراین، نقض آن به مثابه ی رد کردن نظم طبیعی چیزها خواهد بود.
بخش دوم:جامعه ای با هزینه ی نهایی نزدیک به صفر
•بهره وری شدید
بهترین سطح بهره وری آن است که هزینه تولید یک واحد کالا یا خدمت نزدیک به صفر باشد. موتور محرک نظام سرمایه داری بهره وری بیشتر است که با افزایش بازده ترمودینامیکی به دست می آید. این فرایند بی رحمانه تا مرحله ای ادامه می یابد که شرکت ها سخت می کوشند تا سریع تر از رقبایشان از فناوری جدید و پربازده تری پرده بردارند تا بتوانند خریداران را جذب کنند. رقابت تا رسیدن به خط پایان، یعنی جایی که بازده بیشینه و بهره وری در اوج است مدام تشدید می شود.
•اینترنت اشیا
عبارت اینترنت اشیا در سال 1995به وسیله کوین اشتون یکی از بنیان گذاران مرکز شناسایی خودکار دانشگاه ام آی تی، ابداع شد. افزایش شدید بهره وری به این دلیل شدنی است که پدیده ی تازه اینترنت اشیا نخستین انقلاب در حوزه زیر ساخت های هوشمند است. این زیر ساخت تمامی دستگاه ها، کسب و کارها، منازل و وسایل نقلیه را در شبکه ای هوشمند متشکل از اینترنت ارتباطی، اینترنت انرژی و اینترنت لجستیکی که همگی در سیستم عامل واحدی جا داده شده اند به هم متصل می کند.
•انرژی رایگان
امروزه بیشترین جایی که درباره ی رشد تصاعدی صحبت می شود صنعت انرژی های تجدید پذیر است. هزینه‌ی نهایی برداشت انرژی از این منابع نزدیک به صفر است. برخلاف سوخت‌های فسیلی و اورانیوم مصرفی برای تولید انرژی هسته‌ای که اغلب تامین‌شان هزینه دارد، خورشیدی که به پشت ‌بام‌تان می‌تابد، بادی که به بدنه‌ی ساختمان‌تان می‌وزد، گرمایی که از زمین زیر دفتر کارتان ساطع می‌شود و زباله‌ای که در آشپزخانه‌تان به شکل بی‌هوازی به انرژی زیست توده تبدیل می‌شود، همگی کمابیش رایگان‌اند.
•پایان کار: زوال نیروی کار جهانی و طلوع عصر پسا بازار
در سال 1995، کتابی با عنوان «پایان کار: زوال نیروی کار جهانی و طلوع عصر پسا بازار» منتشر کردم و در آن مدعی شدم که « فناوری های نرم افزاری پیچیده تر تمدن بشر را به دنیای بدون کارگر نزدیک و نزدیک تر می کنند». اکونومیست یکی از نشریاتی بود که به بازنگری در مسئله ی پایان کار پرداخت و این پرسش را مطرح کرد: « اگر دستگاه ها چنان هوش بالایی بیابند که به کارگر تبدیل شوند ،چه اتفاقی می افتد اگر سرمایه به نیروی کار تبدیل شود». آقای ریفکین به شکلی پیش گویانه ادعا کرد که جامعه در حال ورود به مرحله ی جدیدی است که در آن، همواره کارگر کمتری برای تولید کلیه ی کالاها و خدمات مصرفی لازم است .
•وب پاک
نسل جوانی از کارآفرینان اجتماعی کم کم سرگرم کمک گرفتن از رسانه های اجتماعی اند تا همتایان شان را ترغیب کنند همانطور که با اینترنت ارتباطی درگیرند، با اینترنت انرژی هم درگیر شوند. نام این جنبش مردمی که در سال 2011 در آمریکا و سایر نقاط دنیا پا گرفت «وب پاک» است. سونیل پل و نیک آلن ، دو سرمایه گذار خطر پذیر جوانی ، چشم انداز وب پاک را چنین توصیف می کنند: « نوعی فناوری پاک که از اینترنت، رسانه های اجتماعی و ارتباطات سیار بهره می برد تا رویکرد ما در مصرف منابع، ارتباط با دنیا، تعامل با یکدیگر و پیگیری رشد اقتصادی تغییر دهد».
بخش سوم:طلوع همدارهای مشارکتی
•مدیریت منابع زمانی در سه همدار اینترنتی
هر سه زیر ساخت مهمی که اینترنت اشیا را تشکیل می دهند رویه ی مدیریتی مشابهی دارند. برخلاف بیشتر همدارهای سنتی، که دغدغه اصلی خود نظارتی در آن ها پاسداری از منابع فیزیکی همدار به منظور جلوگیری از کاهش ذخایر است، لازمه ی این همدار سه زیر ساختی در عصر مشارکت پاسداری از منابع زمانی به منظور جلوگیری از ازدحام است.
•اینترنت ارتباطی: باید مراقب ازدحام داده ها هنگام انتقال اطلاعات بین باندهای رادیویی باشد.
اینترنت انرژی: باید هنگام مدیریت اوج مصرف و بار پایه ی روزانه ی برق مانع ازدحام شود و بین ذخیره سازی انرژی و انتقال برق توازن مناسبی برقرار کند تا بتواند جلوی بیش از حد برق به شبکه و وقوع خاموشی ها و نیمه خاموشی هارو بگیرد.
اینترنت لجستیکی: باید جریان های لجستیکی را هماهنگ و انبارداری و حمل و نقل مواد و کالاهای فیزیکی را متوازن کند تا بتواند جلوی ترافیک بیش از حد را بگیرد و برنامه های زمانی ارسال محموله ها از طریق جاده ها، خطوط راه آهن و مسیرهای هوایی را به بهترین شکل پیاده کند.
در هرسه ی این موارد، هرچه تعداد افراد فعال در همدار شبکه ای بیشتر باشد، مزایای بیشتری نصیب هریک از اعضای همدار می شود ولی لزوم جلوگیری از ازدحام هم افزایش می یابد
بخش چهارم:سرمایه اجتماعی و اقتصاداشتراکی
•خودرو به عنوان استعاره
واژه خودرو این تفکر اقتصادی کلاسیک را به ما می فهماند که سرشت انسان مبتنی بر جستجوی استقلال و تحرک است و هرکس تمایل دارد حاکم قلمروخودش باشد. اشتراک گذاری خودرو در میان متولدان نسل هزاره در سراسر دنیا رواج یافته است. تعداد روز افزونی از جوانان عضوباشگاه های اشتراک گذاری خودرو هستند. با عضویت در این باشگاه ها کارت های هوشمندی به افراد داده می شود که می توانند با استفاده از آن ها به خودروهایی که در جاهای مختلف شهر پارک شده اند دسترسی داشته باشند. استفاده از خودروهای اشتراکی کمک می کند تا خانوارها پول شان را پس انداز کنند. در آمریکا خرید و استفاده از خودروی معمولی ماهی چند صد دلار هزینه روی دست افراد می گذارد و20 درصد درآمد خانوارها را به خود اختصاص می دهد.
•کارآفرینی اجتماعی
مدل های کسب و کار، روش های تامین مالی و ارزهای اجتماعی جدیدی در حال پیدایش اند که هدف شان تحقق لازمه های دو نظام اقتصادی بسیار متفاوت است: یکی اقتصاد سرمایه داری که در بازار عمل می کند و دیگری اقتصاد اجتماعی که حوزه ی عملیاتش همدار است. کارآفرینی اجتماعی سازمان های غیرانتفاعی را که جز اصلی همدارند دربرمی گیرد و هم شرکتهای سهامی سنتی را که کسب و کارهای غالب در بازارند. نظر سنجی مفصلی که از هشتاد کارآفرین اجتماعی در بخش های انتفاعی و غیرانتفاعی صورت گرفت تفاوت های ظریف بین این دو گروه در شرایط یکسان آشکار می کند.
*نخست اینکه کارآفرینان اجتماعی انتفاعی از انتظار فرصت تجاری انگیزه می گیرند در حالی که کارآفرینان اجتماعی غیر انتفاعی بیشتر بر رفع نیازهای اجتماعی برطرف نشده متمرکزند.
*دوم اینکه هر دو گروه کارآفرین اهل ریسک کردن اند ولی ریسک هایی که می کنند باهم متفاوت است.
بخش پنجم:اقتصاد فراوانی
•فراوانی
فراوانی واژه ای است که تعریفش سخت است. در گذشته، این واژه به معنای دسترسی کافی به منابع برای تضمین زندگی سالم بود. تعریف فراوانی به دید هرکس بستگی دارد. ولی پایداری کره ی زمین نه. قاعده ی طلایی همان مشاهده گاندی است که در فصل های پیشین بازگو کردیم، یعنی « رزقی که از زمین به ما می رسد برای رفع نیاز تک تک انسان ها کافی است، ولی برای فرونشاندن طمع شان نه ». گاندی درکی غریزی از پایداری داشت. ولی امروزه می توانیم پایداری را بر اساس معیارهای دقیقی ارزیابی کنیم که به آن ردپای بوم شناختی گفته می شود. تعریف پایداری از این قرار است: حالت به نسبت ثابتی که در آن استفاده از منابع برای تداوم حیات بشر از توانایی طبیعت در بازیافت زباله ها وتجدید ذخایر پیشی نگیرد.ردپای بوم شناختی ارزیابی مستقیم میزان تقاضایی است که فعالیت انسان به زیست کره تحمیل می کند.
•دو عامل نابود گر و پیش بینی ناپذیر
سیاره ای که در حال گرم شدن است

درنشست جهانی تغییرات اقلیمی که در دسامبر 2009درکپنهاگ برگزار شد، اتحادیه ی اروپا پیشنهاد داد که کلیه ی کشورهای دنیا تا سال 2050 میزان انتشار کربن را از 450 پی پی ام فراتر نبرند تا شاید بتوان افزایش دمای کره ی زمین را به دو درجه ی سانتی گراد محدود کرد. با این حال، حتی افزایش دو درجه ی سانتی گرادی دمای کره ی زمین ما را به دمای چندین میلیون سال پیش در دوره ی پلیوسن باز می گرداند که عواقب ویرانگری برای زیست بوم و حیات بشر دارد.
تروریست های سایبری در کمین اند

عامل پیش بینی ناپذیر دومی که می تواند چوب لای چرخ تلاش هایمان برای ورود به اقتصادی پایدار از جنس فراوانی بگذارد تروریسم سایبری است. دولت ها و کسب و کارهای سراسر دنیا به شکل فزاینده ای نگران افزایش حملات تروریست های سایبری به زیر ساخت ها هستند و اعلام می کنند که می ترسند مبادا این حملات به بروز اختلال یا تعطیلی بسیاری از خدمات حیاتی لازم برای فعالیت جامعه منجر شوند و به ایجاد نبردی بزرگ از جنس فناوری های پیشرفته و فروپاشی تمدن بشر بیانجامد. اندیشکده ای آمریکایی به نام مرکز تحقیقات راهبردی و بین المللی ، تروریسم سایبری اینگونه تعریف می کند:« استفاده از ابزارهای شبکه رایانه ای برای قطع دسترسی به زیر ساخت های ملی مهم مانند انرژی ، حمل ونقل و فعالیت دولتی یا تهدید یا ارعاب دولت یا غیر نظامیان».

1 دیدگاه

  1. راضیه گفت:

    عالی. ممنونم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *