یادداشت ۶ – بیل و قلم؛ جفای تاریخ

inthenameofgod

 

یکی از تلخ ­ترین رخدادهای تاریخ، دادن بیل به دست آنانی است که اگر مجال قلم یابند، صحنه زیباتری را برای بشر ترسیم می­ کنند. اگر ظلم را به معنی گرفتن حق کسی به ناحق تفسیر کنیم، دود این “وارونگی” در نهایت به چشم سازمان­ها و جوامع خواهد نشست و آن زمانی است که جای قلم خالی می ­ماند و یا قلم به دست نا اهلان می ­افتد.

قلم عنصری است ارزشمند و متعالی و کارکرد مهم آن، “ترسیم” و “تدوین” است. ترسیم آینده و تدوین آنچه باید انجام شود، “مقصد” و “مسیر”، ارکان جهت ­ساز و راهبرد ها.

اصولا قلم سازمانی باید به دست مدیران ارشد/ مالکان باشد و بدیهی است که قلم ­زنی نیاز به مجال دارد و مجال آن تفکر است. تفکر استراتژیک مقدمه خلق استراتژی و برنامه های استراتژیک است و بدون فکر آزاد و مجال، قلم­ زنی ممکن نخواهد بود. آفت این مسیر، مشغول ­سازی ذهنی و عملیاتی مدیران ارشد به بدیهیات روزمره و عملیات جاری است که علی­ القاعده بایستی با “وظیفه ­مداری” و “مسئولیت ­پذیری” کارکنان، از دوش آنان برداشته شود.

کارکنان فرهیخته و هوشمند اگر به فکر ادامه حیات سازمانی خود در سازمانی زنده باشند، باید همین منطق و مسیر را تمرین کنند تا مجالی برای اندیشیدن و ترسیم و تدوین آینده­ای پایدار محقق شود.

شاخه زیر پای خود را نبریم.

سید مهدی حاجی میرعرب

۳۰ مرداد ۱۳۹۸       

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *