یادداشت ۳- گندیدگی

inthenameofgod

 

چندی قبل تعطیل رسمی بود و ما از ۸ صبح تا ۱۹ عصر در محل کار بودیم برای کار. طبق روال همیشگی چند مصاحبه جذب هم داشتیم که یکی از آنها خانمی فارغ التحصیل رشته جامعه شناسی بود و در اواخر مصاحبه از او پرسیدم نظر شما راجع به “روند اجتماعی فعلی” چیست؟ صرف نظر از پاسخ در تحلیل آن به واژه ای اشاره کرد به نام “گندیدگی” که برایم هم جالب بود و هم تازه. او در باب اجتماع سخن گفت و من سخن او را در جنبه های فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی در ذهنم پروراندم و تعمیم دادم.

هر سیستم دارای اجزا و عناصری است که در کنار هم کار می کنند تا هدفی را محقق سازند. پس در حوزه فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی، سیستم های متنوع قابل فرض اند. عوامل و عناصر درون سیستم زنده اند، با هم تعامل دارند، نقش ایفا می کنند، نفس می کشند و شاید روزی هم بمیرند و قاعدتاً با مرگ از گردونه خارج می شوند. مرگ یعنی عدم کفایت عنصر سیستمی برای ایفای اثربخش نقش خود. طبیعی است که عنصر درون سیستم برای حیات اثربخش نیاز به تنفس دارد و تنفس یعنی تغذیه وی از هوای بیرون. هوا مانند غذا عامل حیات است و عنصر سیستمی بدون هوا خفه خواهد شد.

سیستم و نظام مدیریتی در یک جامعه نیز نیازمند تنفس است و به همین قیاس عناصر این سیستم یعنی مدیران نیز بایستی نفس بکشند. بستن درب سیستم مدیریتی در یک جامعه بدون حذف عناصر مرده و فاقد اثر بخشی و عدم اجازه تنفس از هوا و فضای آزاد بیرونی این نظام را دچار پدیده ای به نام “گندیدگی” خواهد کرد. مانند گندیدن عناصری ارگانیک در ظرفی دربسته بدون اجازه تنفس و هواخوری.

کاش به فضاهای مدیریتی اجازه تنفس از هوای بیرون و حذف عناصر زاید را بدهیم تا پر قدرت ترین بخش جامعه و سازمان ها یعنی “مدیران” دچار پدیده گندیدگی نشوند.

سید مهدی حاجی میرعرب

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸      

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *