یادداشت استراتژیک – ۷
یادداشت استراتژیک (۷)
تفاوت های کاربردی و معنادار خلاقیت و نوآوری
امروزه خلاقیت و نوآوری در سطوح مختلف (فردی، گروهی، سازمانی و ملی) از مهمترین عوامل مزیتآفرینی به شمار میرود که با فاصله گرفتن هرچه بیشتر از انقلاب صنعتی به اهمیت آن افزوده میشود. در محیط پرتغییر کنونی یکی از شاخصهای ماندگاری و بقا، خلاقیت و نوآوری است که میتواند متضمن بقای سازمان یا شرکت باشد. بقا، رقابت و پیشرفت در فضای کسبوکار امروزی در گرو داشتن کارکنانی خلاق، توانمند و کارآفرین است. امروزه سازمانها و بنگاههای اقتصادی کوچک و بزرگ در کشورهای صنعتی و پیشرفته بدون خلاقیت مستمر محکوم به فنا هستند.
خلاقیت:
خلاقیت خارج شدن از قالب های ذهنی موجود و کشف چیزهای جدید و معنادار است. اهمیت خلاقیت، امروزه آنقدر بالا رفته است که بقای سازمانی را در گرو آن دانستهاند و از آن به عنوان هسته اصلی مزیت آفرینی و درآمد زایی نام برده اند. خلاقیت چیزی نیست که تنها در اختیار گروهی خاص باشد، بلکه میتوان از آن بهعنوان مهارتی نام برد که قابل پرورش است و میتوان با استفاده از آن استعداد نهفته خود را شکوفا کرد. از طرف دیگر رابطه خاصی بین سن و جنسیت با خلاقیت وجود ندارد. افراد در سنین مختلف میتوانند منبع و محرک خلاقیت باشند، از طرفی جنسیت نمیتواند به عنوان عاملی تقویتکننده یا تضعیفکننده عمل کند. به همین ترتیب، تحصیلات در بروز و ایجاد خلاقیت عامل اساسی نیست. راه های زیادی وجود دارد که بتوان افراد را تعلیم داد تا خلاق باشند. در جوامعی که خواهان توسعه کارآفرینی و اشتغالند باید محیط برای بروز خلاقیت مهیا شود.
در فرایند خلاقیت سه سطح مهم وجود دارد که عبارتند از: کشف، اختراع و خلق.
- کشف: پایینترین سطح از خلاقیت کشف است. همانطور که از نام آن برمیآید، کشف زمانی رخ میدهد که از چیزی آگاه میشوید و آن را پیدا میکنید. برای مثال، هنری به نام «هنر اکتشافی» وجود دارد.که ممکن است حاصل آن سنگی با شکی منحصر به فرد یا تکه چوبی با الگوی خاص باشد. بسیاری از اختراعات با کشفی ساده شروع میشوند.
- اختراع: سطحی بالاتر از کشف؛ اختراع نام دارد. برای مثال، الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرد. اما «آیا تلفن بدون بل هم اختراع میشد؟» پاسخ آری است. در نهایت تلفن اختراع میشد، چون علم آن وجود داشت. شاید زمان بیشتری طول میکشید، اما بالاخره اتفاق میافتاد. پس در حالی که اختراع بالاتر از کشف است، چیزی است که اتفاق میافتد. اگر شما چیزی را اختراع نکنید کس دیگری آن را اختراع می کند.
- خلق: بالاترین درجه خلاقیت است. برای مثال، نمایش «اتللو» کاملا خلق شده است. درامی که بدون شکسپیر هم در جریان بود، اما هیچ کس دیگری نمیتوانست اتللو را بنویسد.
نوآوری:
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر، نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحققیافته. نوآوری همانا ارائه محصول، فرآیند و خدمات جدید به بازار است. نوآوری بهکارگیری تواناییهایی ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. نوآوری تبدیل خلاقیت به محصول، کالا یا خدمت و ارائه آن به بازار برای دستیابی به سود است. نوآوری مهارتی است که با بسیاری از همکاریهای دیگر همراه است. نوآوری به دگرگونیهای عمده در زمینه پیشرفتهای فناورانه یا ارائه تازهترین مفاهیم مدیریت یا شیوههای تولید، اطلاق میشود. نوآوری پدیدهای واقعا چشمگیر و جنجالی است. نوآوری عموما پدیدهای نادر است که فقط در عدهای خاص میتوان آن را سراغ گرفت. بنابراین، در یک تعریف کلی میتوان نوآوری را هر ایدهای جدید نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یک ملت یا در مقیاس جهان تعریف کرد
تفاوت خلاقیت و نوآوری:
اگرچه واژگان خلاقیت با نوآوری بهطور مترادف استفاده میشوند، اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت دارای معانی و تعاریف جداگانهای هستند و باید جداگانه مد نظر قرار گیرند. خلاقیت و نوآوری معنا و مفهوم یکسانی ندارد. خلاقیت به تولید ایدههای جدید و ناب گفته میشود، درحالیکه نوآوری به کاربرد ایده اشاره دارد، اگر ایده را «بذر» در نظر بگیریم، نوآوری گیاهی است که از کاشت و پرورش بذر ایده حاصل میشود. در نوآوری ارزشی به ایده اضافه میشود که بدون آن، از ایده صرفا یک ایده خام باقی میماند، نه بیشتر. خلاقیت لازمه نوآوری است. وقتی ایدهای به مرحله اجرا و عمل میرسد دیگر خلاقیت نیست، بلکه به نوآوری تبدیل شده است.
در جدول زیر میتوانید خلاقیت و نوآوری را از جنبههای مختلف با هم مقایسه کنید:
مبنای مقایسه | خلاقیت | نوآوری |
مفهوم | عملی است که به تجسم و خلق ایده های جدید می انجامد | معرفی هر چیز جدیدی که می تواند بر بازار تاثیر بگذارد |
نوع فرایند | خیال پردازی و تجسم | تولید |
کمیت پذیری | کمیت پذیر نیست | کمیت پذیر هست |
منابع مالی | نیازی ندارد | نیاز دارد |
ریسک | ندارد | دارد |
از خلاقیت تا نوآوری مسیری طولانی در پیش روی سازمانهاست و تا اندیشه ای نو به صورت محصول یا خدمتی جدید درآید به تلاش بسیار نیاز است. در این مسیر افراد خلاق حاضر در سازمان ایدههای جدید تولید میکنند و افراد نوآور بهدنبال تخمین میزان ریسک اجرای این ایدههای جدید هستند. البته نباید ازین نکته غافل شد که موضوع تنها به بخش خاصی از سازمان مانند واحد «طراحی و توسعه محصول جدید» یا «واحد حسابداری» مربوط نمیشود. همه بخشهای سازمان از افراد خلاق و نوآور تشکیل شده است و وجود هر دو گروه برای بقای سازمان حیاتی است.
اگر شما از افراد خلاق سازمان تان هستید، حتما به این نکته توجه کنید که چه زمانی و به چه شیوهای باید نظرات و ایدههایتان را به اشتراک بگذارید و اگر نوآور هستید، بدون اینکه بیش از حد ایدهها را مورد نقد و قضاوت قرار دهید، سعی کنید با ارایه بازخورد مناسب، افراد خلاق را در فرایند ایدهپردازی یاری کنید. مشتاقانه زمانی را به شنیدن ایدههایشان تخصیص دهید و به خاطر تفکر خلاقانهشان از آنها قدردانی کنید.
درست است که خلاقیت و نوآوری بار معنایی متفاوتی دارند، اما سازمان ها با هر میزان تجربه، محصول یا خدماتی که داشته باشد، باید برای رشد و بقایشان نسبت به خلاقیت و نوآوری توجه ویژهای نشان دهند. درواقع زمانی میتوانید در بازار درحال تغییر از رقبای خود پیشی بگیرید که خلاقیت و نوآوری را در تمام جنبههای کسب و کارتان وارد کنید. بههمین دلیل است که در سازمان تان هم به افراد خلاق نیاز دارید و هم به افراد نوآور.
نوزدهم آذر ۱۳۹۸
شرکت آتی نگر
(گردآوری: آرش مختاری)
منابع:
- کتاب مدیریت کارآفرینی- دفتر پژوهشهای فرهنگی
- روزنامه دنیای اقتصاد
- باشگاه خبرنگاران جوان
- پایگاه جامع اطلاع رسانی کارآفرینان مدیر اینفو