یادداشت استراتژیک – ۹

یادداشت استراتژیک(۹)

تفکر استراتژیک – برنامه ریزی استراتژیک

اگر رویکردهای«نوین» استراتژی نبود، امروز استراتژی به تاریخ ادبیات مدیریتی سپرده شده بود. دلیل این امر عدم تطابق ماهیت رویکردهای«کلاسیک» با محیط کسب و کار امروز است زیرا، مبنای برنامه ریزی استراتژیک، پیش بینی محیط (فرصتها و تهدیدات) آینده است و در جایی که بین پیش بینی (در زمان برنامه ریزی) و واقعیت (در زمان اجرا) تفاوت زیادی وجود داشته باشد، اثربخشی آن از بین می رود. برنامه ریزی استراتژیک به محیطی با ثبات و پایدار، عوامل محیطی در تعادل با تغییرات پیوسته، کنش و واکنش قابل فهم و قابل پیش بینی نیاز دارد و در فقدان چنین شرایطی از کارکرد موثر باز می ­ماند. شرایط محیط امروز کسب و کار برای برنامه ­ریزی استراتژیک مناسب نیست.

این روزها بازار برنامه ریزی استراتژیک در بسیاری از سازمان ها و شرکت ها گرم است، اما مدیران و مشاوران برنامه ریز استراتژیک آن ها کمتر به این موضوع توجه دارند که پیش نیاز موفقیت در این زمینه، ایجاد تفکر استراتژیک در سازمان و به ویژه در میان مدیران کلیدی است .شایسته است که یک مشاور قبل از آن که برنامه ی استراتژیک به سازمان شما بدهد، مدیران شما را به تفکر استراتژیک تجهیز کند. این نوع تفکر، جان و جوهره ی برنامه ریزی استراتژیک است.

برنامه­ ریزی استراتژیک Strategic Planning، مجموعه ­ای از تئوری ها و چهارچوب هایی است که به همراه ابزارها و تکنیک های تکمیلی برای کمک به مدیران برای برنامه­ ریزی و اقدام استراتژیک طراحی شده­ اند. نارسایی های برنامه­ ریزی استراتژیک و ضرورت های جدید ناشی از تغییرات محیطی باعث گردید که جهت تکمیل روش های سنتی، مفاهیم و نکات جدیدی نیز مطرح شود. چرا که برنامه­ ریزی استراتژیک، برنامه­ ای الزاماً قابل اجرا نبوده و در گذر زمان، دستخوش تغییرات می­ شود و در برخی موارد به جای حل مشکل سازمان، فقط باعث تسکین آن شده و با از بین رفتن اثر خود منجر به ایجاد مشکلاتی بزرگتر می­ گردد. به نظر می­رسد لازمه تدوین و پیاده­ سازی برنامه استراتژیک در سازمان وجود تفکر استراتژیک Strategic Thinking در مدیران تدوین کننده برنامه است.

باید توجه داشت که هر فرآیند برنامه ­ریزی استراتژیک زمانی با ارزش است که به تصمیم گیرندگان اصلی کمک کند که به صورت استراتژیک فکر کرده و عمل کنند. برنامه ­ریزی استراتژیک به خودی خود هدف نیست بلکه تنها مجموعه­ ای از مفاهیم است که برای کمک به مدیران در تصمیم گیری استفاده می شود.

تفکر استراتژیک چیست؟

یکی از اصطلاحات جدید در دنیای استراتژی ،  تفکر استراتژیک است. در رابطه با علل مطرح شدن تفکر استراتژیک ، میتوان به رویکردهای نوین استراتژی ها اشاره نمود. محیط کسب و کار امروز با ویژگی هایی همچون تغییرات پیچیده و غیر خطی، تحولات ناپیوسته و جهشی، تغییرات پی درپی پارادایم ­ها و رقابت بدون حیطه بندی قابل تعریف است و این خصوصیات صحت پیش بینی محیط آینده را به شدت تضعیف می ­کند.

با افزایش مشکلات و پیچیده شدن سازمان ها، نیاز به ارائه راه حل های بهتر و استفاده از ابزارهای قدرتمند تر از برنامه ­ریزی استراتژیک ، خود نمایی می ­کند چرا که مدیران با تفکر استراتژیک با فهم و درک بهتر از برنامه استراتژیک، عملکرد مؤثرتری خواهند داشت. می ­توان گفت تفکر استراتژیک به عنوان مکملی برای برنامه ­ریزی استراتژیک، رویکرد مناسب “راهبری” سازمان شمرده
می­ شود و می ­تواند در جهت مقابله سیستماتیک با معضلات، درک فرصت ها،  تخصیص بهینه منابع کمیاب و دستیابی به نتایج مورد نظر کمک نماید.

تفکر استراتژیک را می توان به عنوان مبنایی برای خلق استراتژی های نو دانست که قادر است قواعد رقابت را تغییر دهد و چشم اندازی کاملاً متفاوت از وضع موجود را ارایه دهد. در نتیجه تفکر استراتژیک ، معماری هنرمندانه یک استراتژی بر مبنای خلاقیت، کشف و فهم ناپیوستگی ­های کسب و کار است.

هنری مینتزبرگ تفکر استراتژیک را یک نمای یکپارچه از کسب و کار در ذهن می­ داند. گری هامل آن را معماری هنرمندانه استراتژی بر مبنای خلاقیت و فهم کسب و کار توصیف می­ کند. رالف استیسی آن را طرح ­ریزی بر مبنای یادگیری می­ شناسد. هر یک از این تعابیر نمایی از این رویکرد را ارائه می­ کنند، بدون آنکه هیچ یک مدعی بیان تمامی این رویکرد باشند.

ویژگیهای مهارت تفکر استراتژیک:

 دارای نگرش خلاق است: تفکر استراتژیک آینده‌ها و گزینه‌های بدیل متفاوتی را خلق می‌‌کند. ایده‌یابی و ایده‌پردازی خاصیت درونی تفکر استراتژیک است.

دارای نگرش سیستمی است: تفکر‌استراتژیک نگاهی عقاب‌گونه دارد و محدود و مقید به یک واحد یا یک سازمان نیست. این نگاه عقاب‌گونه نقطه مقابل نگاه مرغ خانگی است. مرغ خانگی فقط پیرامون خود را می‌بیند توجهی به زمین‌های مجاور (متغیرهای دیگر) و تأثیر همسایگان (رابطه بین متغیرهای مختلف) ندارد.

دارای نگرش انتقادی است: تفکر‌استراتژیک نگاهی موشکافانه و پرسش‌گر دارد. این نگرش منجر به این می‌شود که چارچوب‌های فکری و مدل‌های ذهنی جاری شکسته شود و افق‌های جدیدی پیش‌روی‌مان قرار گیرد.

همچنین ناپیر و البرت سه جنبه برای تفکر استراتژیک قائل هستند:

  • گستردگی حوزه مورد توجه فرد به هنگام تفکر در خصوص مسائل سازمانی
  • افق زمانی در تصمیمات
  • افراد کلیدی که در سازمان از قابلیت تفکر استراتژیک بهره مند هستند و همچنین میزان استفاده آنها از سیستم های رسمی برنامه ­ریزی

این دو رویکرد (برنامه ریزی و تفکراستراتژیک) به دو انتهای طیف مکاتب دهگانه استراتژی تعلق دارند. برنامه ریزی استراتژیک جزو مکتب «طرح ریزی» است که در محیط قابل شناخت و قابل پیش بینی اثربخش است و تفکر استراتژیک با مکتب «یادگیری» تعریف می شود که برای محیط غیرقابل درک و پیش بینی مناسب است. بدین ترتیب «تفکر استراتژیک» در محیط پر تحول و غیرقابل پیش بینی امروز، رویکرد مناسب «راهبری» سازمان شمرده می شود. یک مهارت حیاتی مدیریت در هزاره جدید «تفکر استراتژیک» است .مهارتی که لازمه توانمندسازی سازمان برای بقا و رشد در محیط به شدت رقابتی امروز می باشد.

از دیدگاه ماهوی تفکر استراتژیک یک«بصیرت و فهم» است. این بصیرت کمک می کند تا در شرایط پیچیده کسب و کار:

  • واقعیتهای بازار و قواعد آن به درستی شناخته شوند؛
  • ویژگیهای جدید بازار زودتر از دیگران کشف گردند؛
  • جهشهای(ناپیوستگیهای)کسب و کار درک شوند؛
  • برای پاسخگویی به این شرایط راهکارهای بدیع و ارزشآفرینی خلق شوند.

تفکر استراتژیک مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر موثر هستند و کدامیک موثر نیستند و چرا و چگونه عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفرینند؟ این بصیرت نسبت به عوامل تاثیرگذار در خلق ارزش، قدرت تشخیص ایجاد می کند .بدون این تشخیص، صرف منابع (مادی و غیرمادی) سازمان برای دستیابی به موفقیت بی حاصل خواهدبود .

کن ایچی اومی درکتاب معتبر خود با عنوان«تفکر یک استراتژیست» چنین اظهار می دارد که:  اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید، هرقدر به خود و کارمندانتان فشار روحی و فیزیکی وارد کنید، سرانجام نتیجه ای جز سردرگمی و شکست حاصل نخواهد شد.

«تفکر استراتژیک» پیش بینی آینده نیست .تفکر استراتژیک تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصتهایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند.

تفکر استراتژیک را می توان به عنوان مبنایی برای خلق استراتژی های نو دانست که قادر است قواعد رقابت را تغییر دهد و چشم اندازی کاملا متفاوت از وضع موجود را ارایه دهد. آیا در دوران جدید، عصر برنامه ریزی استراتژیک  به سر رسیده و نقش آن به تفکر استراتژیک سپرده شده است؟ رویکرد سازنده تر و مفیدتری هم برای این زمینه وجود دارد :تفکر و برنامه ریزی استراتژیک می توانند در کنار هم نقش مکمل داشته باشند.

جان کلام اینکه در این رویکرد، تفکر استراتژیک چشم انداز می آفریند و برای تبیین و پیاده سازی آن از ابزار برنامه ریزی استراتژیک استفاده می شود.

                                                                                                                                             ۲۶ بهمن ۱۳۹۸        

شرکت آتی نگر       

                                                                                                                                    (گردآوری: آرش مختاری)

منابع:

۱-مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت

۲- مقاله  رویکردهای نوین استراتژی نوشته آقایان غفاریان و علی احمدی ماهنامه تدبیر، شماره ۱۳۰ ، صفحه۲۸

۳-کتاب تفکر یک استراتژیست نوشته کن ایچی اومی

۴-سایت اینترنتی مدیران ایران

۵- سایت اینترنتی تجارت نیوز

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *